تقابل من ـ دیگری: معضل اخلاق
Authors
abstract
«فهمیدن دیگری» نقطة پارادوکسیکال اخلاق است: بدون آن هیچ اخلاقی ممکن نیست و تحقق آن نیز مستلزم حذف غیریت از دیگری و به رسمیت نشناختن آن است. فلسفة مدرن ما را در چنین موقعیت ناسازی قرار می دهد؛ ناسازه ای که در تقابل هوسرل و لویناس به اوج خود می رسد. دنبال کردن اندیشه های این دو، ما را به ریشه های عمیق این ناسازه نزدیک می کند و به تلاش برای یافتن راه برون رفت از این دیالکتیک دردناک وامی دارد. ضمن بررسی این دو دیدگاه، می خواهیم نشان دهیم که پساساختارگرایی، با مرکززدایی از سوژه، نامزد مناسبی برای رهاندن فلسفه از این وضعیت دیالکتیکی خواهد بود. به زبان کانت، که اکنون خود یکی از طرف های دعوا است، می خواهیم شرط استعلایی اخلاق را بیابیم. در خاتمه پرده از معضل جدیدی برخواهیم داشت که در بطن هر رابطه با دیگری نهفته است؛ معضلی که پساساختارگرایی نیز از آن در امان نیست. «فهمیدن دیگری» نقطة پارادوکسیکال اخلاق است: بدون آن هیچ اخلاقی ممکن نیست و تحقق آن نیز مستلزم حذف غیریت از دیگری و به رسمیت نشناختن آن است. فلسفة مدرن ما را در چنین موقعیت ناسازی قرار می دهد؛ ناسازه ای که در تقابل هوسرل و لویناس به اوج خود می رسد. دنبال کردن اندیشه های این دو، ما را به ریشه های عمیق این ناسازه نزدیک می کند و به تلاش برای یافتن راه برون رفت از این دیالکتیک دردناک وامی دارد. ضمن بررسی این دو دیدگاه، می خواهیم نشان دهیم که پساساختارگرایی، با مرکززدایی از سوژه، نامزد مناسبی برای رهاندن فلسفه از این وضعیت دیالکتیکی خواهد بود. به زبان کانت، که اکنون خود یکی از طرف های دعوا است، می خواهیم شرط استعلایی اخلاق را بیابیم. در خاتمه پرده از معضل جدیدی برخواهیم داشت که در بطن هر رابطه با دیگری نهفته است؛ معضلی که پساساختارگرایی نیز از آن در امان نیست. «فهمیدن دیگری» نقطة پارادوکسیکال اخلاق است: بدون آن هیچ اخلاقی ممکن نیست و تحقق آن نیز مستلزم حذف غیریت از دیگری و به رسمیت نشناختن آن است. فلسفة مدرن ما را در چنین موقعیت ناسازی قرار می دهد؛ ناسازه ای که در تقابل هوسرل و لویناس به اوج خود می رسد. دنبال کردن اندیشه های این دو، ما را به ریشه های عمیق این ناسازه نزدیک می کند و به تلاش برای یافتن راه برون رفت از این دیالکتیک دردناک وامی دارد. ضمن بررسی این دو دیدگاه، می خواهیم نشان دهیم که پساساختارگرایی، با مرکززدایی از سوژه، نامزد مناسبی برای رهاندن فلسفه از این وضعیت دیالکتیکی خواهد بود. به زبان کانت، که اکنون خود یکی از طرف های دعوا است، می خواهیم شرط استعلایی اخلاق را بیابیم. در خاتمه پرده از معضل جدیدی برخواهیم داشت که در بطن هر رابطه با دیگری نهفته است؛ معضلی که پساساختارگرایی نیز از آن در امان نیست. «فهمیدن دیگری» نقطة پارادوکسیکال اخلاق است: بدون آن هیچ اخلاقی ممکن نیست و تحقق آن نیز مستلزم حذف غیریت از دیگری و به رسمیت نشناختن آن است. فلسفة مدرن ما را در چنین موقعیت ناسازی قرار می دهد؛ ناسازه ای که در تقابل هوسرل و لویناس به اوج خود می رسد. دنبال کردن اندیشه های این دو، ما را به ریشه های عمیق این ناسازه نزدیک می کند و به تلاش برای یافتن راه برون رفت از این دیالکتیک دردناک وامی دارد. ضمن بررسی این دو دیدگاه، می خواهیم نشان دهیم که پساساختارگرایی، با مرکززدایی از سوژه، نامزد مناسبی برای رهاندن فلسفه از این وضعیت دیالکتیکی خواهد بود. به زبان کانت، که اکنون خود یکی از طرف های دعوا است، می خواهیم شرط استعلایی اخلاق را بیابیم. در خاتمه پرده از معضل جدیدی برخواهیم داشت که در بطن هر رابطه با دیگری نهفته است؛ معضلی که پساساختارگرایی نیز از آن در امان نیست.
similar resources
تقابل من ـ دیگری: معضل اخلاق
«فهمیدن دیگری» نقطة پارادوکسیکال اخلاق است: بدون آن هیچ اخلاقی ممکن نیست و تحقق آن نیز مستلزم حذف غیریت از دیگری و به رسمیت نشناختن آن است. فلسفة مدرن ما را در چنین موقعیت ناسازی قرار میدهد؛ ناسازهای که در تقابل هوسرل و لویناس به اوج خود میرسد. دنبال کردن اندیشههای این دو، ما را به ریشههای عمیق این ناسازه نزدیک میکند و به تلاش برای یافتن راه برونرفت از این دیالکتیک دردناک وامیدارد. ضمن ...
full textجایگاه دیگری و اخلاق از منظر کیرکگور
قصد اصلی ما در این مقاله، پرداختن به «دیگری» و ارتباط آن با فردِ انسانی از منظر کیرکگور است. پرسش اصلی ما این است که آیا ما در آیینۀ «دیگری» خود را میشناسیم یا «دیگری» مانع و حائلی است در شناخت ما از خویشتن. ما ابتدا جایگاه «دیگری» را در مراحل سهگانۀ حیات بررسی کرده و تفاوت آنها را با یکدیگر مطرح میکنیم و در ادامه تمرکزمان را بر مرحلۀ اخلاقی میبریم که خاستگاه اصلی جایگاه «دیگری» است. پس از ...
full textتحلیل نشانهشناختی «من و دیگری» در گفتمان پل والری «دیگری در خویش»
یکی از مباحث مهم در آثار پل والری، نویسندۀ فرانسوی قرن بیستم، مسئلۀ «دیگری» است که به شناخت منجر میشود. «دیگری» به شکل تازهای در ارتباط با «من» نویسنده مطرح شده که «انعکاسی از «خود» است و دیالکتیکی بین این دو برقرار است. مخاطب با دو نمود از نویسنده مواجه است: خوددیگریت وخودهمانی[1]. درواقع، والری مثال ملموسی از «دیگربودن در خود»[2] را به تصویر میکشد که نمودی از یک «شخص ثالث ناشناخته» است و ب...
full text" من و دیگری " در این خیابان سرعت گیر ندارد
این خیابان سرعتگیر ندارد اثری داستانی است که پیرنگ آن بر بستر دغدغهها و تقلاهای زنی برای به چنگ آوردن و حفظ استقلال شخصی خود گسترده شده است. این تلاش و تقلاها، همانطورکه میتوان حدس زد، در رابطه یا مواجهه با دیگری "مرد" یا "فضای مردانه" گشوده میشود. در این نوشتار با تکیه بر مفاهیم نظری و شیوة تحلیل روایی ملهم از نگاه باختینی، برآنیم تا نشان دهیم که اولاً، در این داستان نه یک دیگری، بلکه سه د...
full textتقابل و تعامل «خود» و «دیگری» در رُمان «مادرم دو بارگریست» از ابراهیم یونسی
تقابل مطلق میان «خودی» و «دیگری» از ویژگیهای جهانبینی سنتی است و تعامل و گفتگو، مفاهیمی مدرناند. متون ادبی کلاسیک بستر تقابل «دوگانه»هاست. اما رمان به معنای واقعی کلمه، محصول تعامل است. رمانهای ابراهیم یونسی به سبب رئالیستی بودن، رسمیّت وجود وحقوق «دیگری»ها را مورد توجه قرار داده است. او در رمان «مادرم دو بار گریست» زندگی جوانی کُرد را توصیف میکند که از دیار «خود» آواره میگردد. نویسنده ب...
full textمسئولیت اخلاقی در اندیشه امانوئل لویناس؛ انفعال من در برابر دیگری
امانوئل لویناس با رویکرد پدیدارشناسانه خود، مسئولیت من در قبال دیگری را به مثابه بنیان اخلاقی بودن قلمداد میکند و بشریت را فرامیخواند تا به مسئولیت نامتناهی و بیواسطه خود اهتمام ورزد. مسئولیت اخلاقی، گشودگی و پروای هر من نسبت به دیگری یا دیگرانی است که شرط استعلای من میباشند. مسئولیتپذیری یا پاسخگویی، دلالت بر انفعال من از خطاب و فرمان دیگری دارد. سوژه اخلاقی لویناس همانند فاعلشناسای تاری...
full textMy Resources
Save resource for easier access later
Journal title:
مجله پژوهشهای فلسفی دانشگاه تبریزPublisher: دانشگاه تبریز
ISSN 2251-7960
volume 5
issue 9 2012
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023